چرا رؤسای دانشگاه باید استعفا دهند - یادداشتی از مسعود شفیعی

همه جناح‌های سیاسی کشور با تأکید بر لزوم حفظ مدیران توانمند دوره‌های قبلی معتقدند هر دولتی که با رأی مردم برگزیده می‌شود نباید تنها با تکیه بر این نکته که مدیران قبلی منصوب دولت گذشته هستند دست به تغییر و برکناری آنان بزند. این نگاه درست و سنجیده است، اما نگاه کاملی نیست. موضوعی که به نظر می‌رسد از آن غفلت شده باشد، وظیفه اخلاقی مدیرانی است که پس از تغییر رئیس‌جمهور در انتخابات، همچنان بر صندلی مدیریت خود باقی می‌مانند


هرچند به لحاظ قانونی همان‌گونه که برکناری رؤسای دانشگاه‌ها از اختیارات وزیر یا سرپرست وزارت علوم است، استعفا دادن یا ندادن رؤسای دانشگاه‌ها هم حق طبیعی آن‌ها است، اما بعد از روی کار آمدن دولت جدید، نه تنها تاکنون خبری از استعفای هیچ‌یک از رؤسای دانشگاه‌ها نشده است بلکه برعکس رؤسای فعلی قاطعانه اعلام کرده‌اند که استعفا نمی‌دهند. مثلاً رئیس سابق دانشگاه علامه طباطبایی پیش از برکناری اعلام کرده بود "از سمت خود استعفا نداده‌ام و استعفا را نیز حرام می‌دانم. معتقدم تا لحظه‌ای که توان داریم، باید به فعالیت خود ادامه دهیم. هیچ پیغمبر و عالم روحانی در تاریخ وجود ندارد که از کارش استفعا داده باشد و تا لحظه‌ای که توان در بدن انسان است باید خدمت کند!"


این سخنان و نیز بازخوانی گزارش یکی از خبرگزاری‌ها که طی آن از ۳۳ رئیس دانشگاه درباره استعفای‌شان سؤال کرده، فارغ از آن‌که نشان‌دهنده نوعی قدرت‌نمایی و گردن‌کشی در برابر سرپرست وزارت علوم و حاوی فرافکنی‌هایی نظیر "من برای نظام کار می‌کنم"، "استعفا یعنی خستگی"، "در نظام جمهوری اسلامی استعفا معنی ندارد"، "استعفا دادن منطقی نیست"، "تا زمانی که نظام به من نیاز داشته باشد بنده بنای استعفا ندارم"، "ما از خدمت به نظام جمهوری اسلامی استعفا نمی‌دهیم"، "توفیق خدمت را از خود سلب نمی‌کنم"، است، این سؤال را به ذهن متبادر می‌کند که آیا به راستی اظهارات فوق را می‌توان منطقی و اخلاقی دانست؟


این اظهارات در حالی بیان شده که یکی از شعارها و برنامه‌های اصلی رئیس‌جمهور جدید، تغییر فضای حاکم بر دانشگاه‌ها در هشت سال گذشته بوده است. به عنوان مثال به این موارد می‌توان اشاره کرد:


-
در کجای قانون اساسی مجوز تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها صادر شده؟ محروم کردن زنان جامعه از تحصیل در برخی از رشته‌های علمی بر مبنای کدام برنامه یا سند علمی است؟

- اگر امروز در اقتصاد و سیاست خارجی در حال مرگ هستیم یا مرده‌ایم به این دلیل است که دانشگاه‌ها نشاط ندارند.

- کرسی‌های آزاداندیشی که به دنبال آن بودیم کجا رفت و به کجا سپرده شد؟

- اسلامی کردن دانشگاه به این معنا نیست که بعد از سی و چند سال از گذشت انقلاب ده‌ها رشته علوم اسلامی تعطیل شود.

- ما در دولت اصلاحات تجربه آزاد گذاشتن دانشگاه‌ها را داریم. آن بخش از ضرباتی که به دانشگاه خورد هم نتیجه لجاجت‌ها و تنگ‌نظری‌های جریان اقتدارگرا بود. فضای دانشگاه با آزادی به شکوفایی می‌رسد.

با این تعابیر آشکار، رؤسای فعلی دانشگاه‌ها بهتر از هر کسی می‌دانند که مخاطب اصلی چنین سخنانی، دانشگاه‌هایی هستند که آن‌ها در هشت سال گذشته سکان مدیریت آن‌ها را بر عهده داشتند و نه دانشگاه‌های افغانستان، عربستان یا عراق و مطمئناً یکی از دلایل رأی اعتماد اکثریت مردم در انتخابات ۲۴ خرداد به روحانی نیز طرح همین دیدگاه‌ها بوده است.

در اینجا قصد ندارم که به دفاع از رویکردهای اعلام شده توسط آقای دکتر روحانی یا مخالفت با برنامه‌های اجرا شده توسط رؤسای هشت سال گذشته دانشگاه‌ها، بپردازم، ولی هر عقل سلیمی که به مردم‌سالاری دینی معتقد باشد و قطعاً رؤسای محترم دانشگاه‌ها نیز از به آن معتقدند در می‌یابد که ضمن احترام به دیدگاه‌های اقلیت، دولت یازدهم که اکنون به نمایندگی خواست و رأی اکثریت مردم، [هرچند فکر می‌کنم که بخش زیادی از اقلیتی که به آقای روحانی رأی نداده‌اند هم موافق دیدگاه‌های ایشان در حوزه دانشگاه باشند] مجری سیاست‌های نظام در حوزه دانشگاه به شمار می‌رود، در پی آن است که فضای حاکم بر دانشگاه‌ها را در چارچوب قانون اساسی، فرمایشات مقام معظم رهبری و مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی تغییر دهد.


بنابراین رؤسای فعلی دانشگاه‌ها دیگر مانند گذشته قادر نخواهند بود که برنامه‌های دلخواه خود را اجرا کنند چرا که این برنامه‌ها در تضاد آشکار با رویکردهای رئیس‌جمهور جدید و رأی مردم است و در چنین فضایی انتظار منطقی و اخلاقی جامعه دانشگاهی از آن‌ها این است که یا اعلام نمایند که خود را با برنامه‌های دولت جدید هماهنگ می‌کنند و یا برای باز گذاشتن دست مدیران دولت جدید و به احترام رأی اکثریت مردم از مقام خود استعفا ‌دهند.


هرچند برخی در تلاش‌اند تا با تحریک رؤسای دانشگاه‌ها به عدم استعفا، به زعم خود هزینه تغییر آنان را به دوش دولت جدید انداخته و وزارت علوم و دانشگاه‌ها را با تنش مواجه سازند، اما در چنین شرایطی، چه زیباست اگر رؤسای دانشگاه‌ها، با استعفا از مقام خود، هرگونه شائبه حب قدرت را از ساحت خود دور ساخته و با پرهیز از عصبیت‌های جاهلانه و لجاجت‌های کودکانه، جلوه دیگری از دست‌به دست شدن متین، آرام، باشکوه و همراه با صفا و صمیمیت قدرت اجرایی و مدیریت فرهنگی کشور را که نشانه‌ای زیبا از مردم‌سالاری دینی است به نمایش بگذارند. مسلماً با چنین نگاهی، استعفای یک رئیس دانشگاه نه تنها نشانه ضعف او نیست، بلکه نشانه‌ای از شخصیت والای اخلاقی او و احترام به خواست اکثریت مردم در انتخابات است و البته این تغییر ابدی نیست و ممکن است چهار یا هشت سال بعد و با رأی متفاوت مردم، مجدداً فرصت خدمتگذاری برای امثال آقای دکتر شریعتی و همفکران ایشان ایجاد شود.