همه جناحهای سیاسی کشور با تأکید بر لزوم حفظ مدیران توانمند دورههای قبلی معتقدند هر دولتی که با رأی مردم برگزیده میشود نباید تنها با تکیه بر این نکته که مدیران قبلی منصوب دولت گذشته هستند دست به تغییر و برکناری آنان بزند. این نگاه درست و سنجیده است، اما نگاه کاملی نیست. موضوعی که به نظر میرسد از آن غفلت شده باشد، وظیفه اخلاقی مدیرانی است که پس از تغییر رئیسجمهور در انتخابات، همچنان بر صندلی مدیریت خود باقی میمانند.
هرچند به لحاظ قانونی همانگونه که
برکناری رؤسای دانشگاهها از اختیارات وزیر یا سرپرست وزارت علوم است، استعفا دادن
یا ندادن رؤسای دانشگاهها هم حق طبیعی آنها است، اما بعد از روی کار آمدن دولت
جدید، نه تنها تاکنون خبری از استعفای هیچیک از رؤسای دانشگاهها نشده است بلکه
برعکس رؤسای فعلی قاطعانه اعلام کردهاند که استعفا نمیدهند. مثلاً رئیس سابق
دانشگاه علامه طباطبایی پیش از برکناری اعلام کرده بود "از سمت خود استعفا
ندادهام و استعفا را نیز حرام میدانم. معتقدم تا لحظهای که توان داریم، باید به
فعالیت خود ادامه دهیم. هیچ پیغمبر و عالم روحانی در تاریخ وجود ندارد که از کارش
استفعا داده باشد و تا لحظهای که توان در بدن انسان است باید خدمت کند!"
این سخنان و نیز بازخوانی گزارش یکی از
خبرگزاریها که طی آن از ۳۳ رئیس دانشگاه درباره استعفایشان سؤال کرده، فارغ از
آنکه نشاندهنده نوعی قدرتنمایی و گردنکشی در برابر سرپرست وزارت علوم و حاوی
فرافکنیهایی نظیر "من برای نظام کار میکنم"، "استعفا یعنی
خستگی"، "در نظام جمهوری اسلامی استعفا معنی ندارد"، "استعفا
دادن منطقی نیست"، "تا زمانی که نظام به من نیاز داشته باشد بنده بنای
استعفا ندارم"، "ما از خدمت به نظام جمهوری اسلامی استعفا نمیدهیم"،
"توفیق خدمت را از خود سلب نمیکنم"، است، این سؤال را به ذهن متبادر میکند
که آیا به راستی اظهارات فوق را میتوان منطقی و اخلاقی دانست؟
این اظهارات در حالی بیان شده که یکی
از شعارها و برنامههای اصلی رئیسجمهور جدید، تغییر فضای حاکم بر دانشگاهها در
هشت سال گذشته بوده است. به عنوان مثال به این موارد میتوان اشاره کرد:
- در کجای قانون اساسی مجوز تفکیک جنسیتی
در دانشگاهها صادر شده؟ محروم کردن زنان جامعه از تحصیل در برخی از رشتههای علمی
بر مبنای کدام برنامه یا سند علمی است؟
- اگر امروز در اقتصاد و سیاست خارجی در حال مرگ هستیم یا مردهایم به این دلیل است که دانشگاهها نشاط ندارند.
- کرسیهای آزاداندیشی که به دنبال آن بودیم کجا رفت و به کجا سپرده شد؟
- اسلامی کردن دانشگاه به این معنا نیست که بعد از سی و چند سال از گذشت انقلاب دهها رشته علوم اسلامی تعطیل شود.
- ما در دولت اصلاحات تجربه آزاد گذاشتن دانشگاهها را داریم. آن بخش از ضرباتی که به دانشگاه خورد هم نتیجه لجاجتها و تنگنظریهای جریان اقتدارگرا بود. فضای دانشگاه با آزادی به شکوفایی میرسد.
با این تعابیر آشکار، رؤسای فعلی دانشگاهها بهتر از هر کسی میدانند که مخاطب اصلی چنین سخنانی، دانشگاههایی هستند که آنها در هشت سال گذشته سکان مدیریت آنها را بر عهده داشتند و نه دانشگاههای افغانستان، عربستان یا عراق و مطمئناً یکی از دلایل رأی اعتماد اکثریت مردم در انتخابات ۲۴ خرداد به روحانی نیز طرح همین دیدگاهها بوده است.
در اینجا قصد ندارم که به دفاع از رویکردهای اعلام شده توسط آقای دکتر روحانی یا مخالفت با برنامههای اجرا شده توسط رؤسای هشت سال گذشته دانشگاهها، بپردازم، ولی هر عقل سلیمی که به مردمسالاری دینی معتقد باشد و قطعاً رؤسای محترم دانشگاهها نیز از به آن معتقدند در مییابد که ضمن احترام به دیدگاههای اقلیت، دولت یازدهم که اکنون به نمایندگی خواست و رأی اکثریت مردم، [هرچند فکر میکنم که بخش زیادی از اقلیتی که به آقای روحانی رأی ندادهاند هم موافق دیدگاههای ایشان در حوزه دانشگاه باشند] مجری سیاستهای نظام در حوزه دانشگاه به شمار میرود، در پی آن است که فضای حاکم بر دانشگاهها را در چارچوب قانون اساسی، فرمایشات مقام معظم رهبری و مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی تغییر دهد.
بنابراین رؤسای فعلی دانشگاهها دیگر
مانند گذشته قادر نخواهند بود که برنامههای دلخواه خود را اجرا کنند چرا که این
برنامهها در تضاد آشکار با رویکردهای رئیسجمهور جدید و رأی مردم است و در چنین
فضایی انتظار منطقی و اخلاقی جامعه دانشگاهی از آنها این است که یا اعلام نمایند
که خود را با برنامههای دولت جدید هماهنگ میکنند و یا برای باز گذاشتن دست
مدیران دولت جدید و به احترام رأی اکثریت مردم از مقام خود استعفا دهند.
هرچند برخی در تلاشاند تا با تحریک
رؤسای دانشگاهها به عدم استعفا، به زعم خود هزینه تغییر آنان را به دوش دولت جدید
انداخته و وزارت علوم و دانشگاهها را با تنش مواجه سازند، اما در چنین شرایطی، چه
زیباست اگر رؤسای دانشگاهها، با استعفا از مقام خود، هرگونه شائبه حب قدرت را از
ساحت خود دور ساخته و با پرهیز از عصبیتهای جاهلانه و لجاجتهای کودکانه، جلوه
دیگری از دستبه دست شدن متین، آرام، باشکوه و همراه با صفا و صمیمیت قدرت اجرایی
و مدیریت فرهنگی کشور را که نشانهای زیبا از مردمسالاری دینی است به نمایش
بگذارند. مسلماً با چنین نگاهی، استعفای یک رئیس دانشگاه نه تنها نشانه ضعف او
نیست، بلکه نشانهای از شخصیت والای اخلاقی او و احترام به خواست اکثریت مردم در
انتخابات است و البته این تغییر ابدی نیست و ممکن است چهار یا هشت سال بعد و با
رأی متفاوت مردم، مجدداً فرصت خدمتگذاری برای امثال آقای دکتر شریعتی و همفکران
ایشان ایجاد شود.
یک عضو کانون جوانان حزب اعتدال و توسعه معتقد است با ویژگیهای ممتازی که دکتر روحانی از خود نشان داده است میتوان امیدوار بود و خواست که در آیندهای نه چندان دور شاهد حضور او به عنوان امام جمعه تهران باشیم.
یوسف پورواجد، عضو هیأت رئیس کانون جوانان حزب اعتدال و توسعه، با بیان اینکه دکتر روحانی در اندک مدتی پس از حضور در قامت نامزد انتخابات ریاستجمهوری موفق به ایجاد اجماعی ملی در میان نخبگان سیاسی اعتدالگرا و اصلاحطلب شد و پس از آن توانست رأی اکثریت مردم را در انتخابات از آن خود کند افزود: اعتمادسازی روحانی در ایام پس از انتخابات نیز ادامه داشته و او با سخنرانیها، موضعگیریها، انتخابها و انتصابهای سنجیده و هوشمندانه خود در سه ماه گذشته موفق شده است از خود چهرهای ملی و مورد وثوق همه جناحهای سیاسی به نمایش بگذارد.
این فعال سیاسی به اعتماد و حمایتهای مقام معظم رهبری از شخص حجتالاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی اشاره کرد و افزود: مواضع روحانی در نیویورک نشان داد او قدردان اعتماد رهبری است و استقبال همه جریانهای سیاسی کشور از مواضع غرورآفرین او در این سفر نیز شاهدی بر این مدعا است.
پورواجد گفت: امروز تنها حامیان روزهای انتخابات روحانی از مواضع و دستاوردهای سفر او دفاع نمیکنند بلکه شخصیتهایی مثل سردار فیروزآبادی و سردار رحیمصفوی و رسانههایی مثل روزنامه کیهان هم در صف تحسینکنندگان روحانی قرار دارند.
به گفته این عضو حزب اعتدال و توسعه، روحانی یک فقیه و مجتهد صاحب فضل است که ویژگیهای برجستهای مثل فن بیان بسیار قوی و آشنایی او با ادبیات و دغدغههای نسل جوان از او شخصیتی چندوجهی ساخته است.
پورواجد در پایان خاطرنشان کرد: با داشتن چنین ویژگیهایی میتوان امیدوار بود و خواست که در آیندهای نه چندان دور شاهد حضور روحانی به عنوان امام جمعه تهران باشیم و قطعاً حضور او به عنوان امام جمعه تهران میتواند نقش مؤثری در جلب اعتماد تودههای بیشتری از مردم مؤمن تهران به نمازجمعه داشته باشد.
کانون جوانان حزب اعتدال و توسعه در پیامی درگذشت استاد حبیبالله عسگراولادی، یار پرهیزکار و وفادار امام و رهبری را تسلیت گفت.
متن این پیام به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
خبر درگذشت استاد حبیبالله عسگراولادی، مبارز نستوهی که قریب به 65 سال از عمر خود را در جهاد فی سبیلالله و مبارزه علیه ظلم و جور و تلاش برای استقرار نظام جمهوری اسلامی صرف کرد موجب تأسف و تأثر شدید اعضای کانون جوانان حزب اعتدال و توسعه شد.
نگاه پدرانه عسگراولادی به جوانان و اعتماد او به آنان سرمایهای بود که در این ایام نمونه آن را کمتر میتوان یافت. او که به حق یکی از پدران و پایهگذاران اصلی تحزب اسلامی در ایران بود، اما با این وجود خود را به جوانان بدهکار میدانست و هنگامی که از تشکیل جلساتی میان فعالان سیاسی جوانان با گرایشهای سیاسی مختلف باخبر شد، فروتنانه گفت: اگر میدانستم چنین جلساتی تشکیل میشود، در بینتان حضور مییافتم تا توشهای از مباحث شما بردارم.
عسگراولادی با نگاهی قرآنی به سیاست و با یادآوری اینکه به موسی ایمان نیاورند مگر جوانان قوم او، معتقد بود که امام نیز به وسیله نیروی جوانان توانست تمام پوستهها را بشکند و انقلاب را به پیروزی برساند و خاضعانه از خداوند استدعا میکرد تا توفیق دهد که توجه کنیم انقلاب اسلامی به وسیله جوانان انجام شده است.
او که نصیحتش به جوانان این بود که "دقت کنید تعصب سیاسی پیدا نکنید که سبب میشود نتوانید مسائل را درست درک کنید" خود بیش و پیش از همگان بر دوری از تعصبات نابهجا و کورکورانه در مسائل سیاسی اصرار داشت و با آتشی که از اعتقاد و عشق به پروردگار و ترس از مؤاخذه در بارگاه الهی در دل برافروخته بود، جز بر اساس آنچه که آن را وظیفه الهی میدانست سخنی نمیگفت و با به یاد داشتن همیشگی تقدیر الهی مرگ، همواره از هر عمل و سخنی که نتواند پاسخگوی آن در قیامت باشد پرهیز میکرد. او در این راه تا آنجا پیش رفت که حاضر شد همه هتاکیها و تخریبهایی را که بعد از مواضع متفاوت او درباره برخی رخدادهای سالهای گذشته نثار او شده بود به جان بخرد و حتی اعلام کند اگر اظهارات او برای حزبی که خود پایهگذاری کرده، مشکلساز شده است، حاضر است از آن حزب برود.
جوانان اعتدال و توسعه ضمن تسلیت درگذشت این استاد فرزانه و مبارز خستگیناپذیر به مقام معظم رهبری، بیت شریف آن مرحوم، مردم شریف ایران، دوستان و همسنگران او و اعضای حزب مؤتلفه اسلامی، علو درجات و غفران و رضوان الهی را برای او آرزو کرده و امیدوارند راه و روشی که او برای فعالیتهای سیاسی برگزید، به الگویی برای همه سیاستمداران ایرانی تبدیل شود.
کانون جوانان حزب اعتدال و توسعه
کانون جوانان حزب اعتدال و توسعه به مناسبت 13 آبانماه بیانیهای صادر کرد.
متن این بیانیه بدین شرح است:
بسمه تعالی
سیزدهم آبانماه هرسال، بهانهای برای یادآوری دوباره مسیر طی شده تا پیروزی انقلابی بزرگ است. انقلابی که دست کم سه 13 آبان تاریخی را در روزشمار حوادث خود ثبت کردهاست.
اما آن چه نقطه مشترک سه 13 آبان ماندگار در تاریخ انقلاب اسلامی است، تبلور خواست یک ملت برای تحولی بزرگ است. تحولی که نفی استبداد و استکبار سرلوحه برپا کنندگان آن بود و «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» شعار محوری آن.
اکنون که سه دهه از آغاز نظام مبتنی بر خواستههای ملت انقلابی ایران میگذرد و در آستانه 13 آبانی دیگر قرار گرفتهایم، فرصت مناسبی است تا تاملی بر مسیر طی شده در این 30 سال داشته باشیم و نقاط قوت را پر رنگتر و نقاط ضعف احتمالی را مرتفع کنیم. استکبار و استبداد زمان خود را بشناسیم و برای محو آنها از هیچ کوششی فرو نگذاریم.
فراموش نکنیم که استکبار فقط یک یا دو دولت بزرگ و زورگوی جهانی نیستند، بلکه هر موجودیتی که در صدد سیطره بر داشتههای یک ملت یا آحاد یک جامعه باشد، نمادی از استکبار نوین و هرآن چه که با خودرایی و خودکامگی مانع از رسیدن انسانها به حقوق حقهشان میشود، نشانی از استبداد نوین است.
بر این اساس برای زدودن جهان اطرافمان از مظاهر استکبار و استبداد، هنوز راهی طولانی در پیش داریم چه بسا آنگونه که بزرگان دینمان توصیه کردهاند بسیاری از ما در ابتدای امر با «جهاد اکبر» باید استبداد و استکبار درونمان را به زانو درآوریم.
بیتردید حرکت در مسیر استکبارستیزی و استبدادستیزی بدون رهبری که در شناخت راه عالم و در ادامه آن ثابت قدم باشد، امکانپذیر نخواهد بود. پس جوانان، دانشجویان و دانشآموزان آگاه ایرانی را بیش از گذشته به پیروی از رهنمودهای رهبر انقلاب اسلامی در مسیر پیکار با استبداد و استکبار توصیه میکنیم.
13آبان امسال، فرصتی است تا خواستمان را برای محو هرگونه استبداد و استکبار در دنیایی که در آن زندگی میکنیم دوباره فریاد کنیم. این روز متعلق به همه مردم مسلمان ایران و آزادگان جهان است. این فرصت را غنیمت شماریم و با حضور گسترده در راهپیمایی این روز بزرگ ، عزم و ارادهمان را برای ساختن دنیایی بهتر به جهانیان نمایان کنیم.